بُرشهائي از فصل دهم کتابِ «تئوري انتخاب» Choice Theory Book / معرفي کتاب - 67/10

ساخت وبلاگ

برش هائي از فصل دهم کتاب تئوري انتخاب (چاپ سي و يکم)

آموزش تحميلي، آموزش و پرورش و مدارس کيفي

Schooling, Education and Quality Schools

ص ص 397 و 398: در اوایل دهه ی 90 میلادی به پیتسبورگ Pittsburgh (ایالت پنسیلوانیا)دعوت شدم تا در کنفرانسی در باره ی دبیرستان ها سخنرانی کنم.

علاقمندي برگزارکنندگان کنفرانس به حضور من، به دليل نوشتن دو کتاب به نام هاي مدرسه ي کيفي Quality School و معلم مدرسه ی کیفی Quality School Teacher بود. در آن کتاب ها توضیح داده بودم چگونه می توان از تئوری انتخاب در مدارس استفاده کرد.

شرکت کنندگان عبارت بودند از مدیران اجرائی، معلمان و دانش آموزان برگزیده ی چهل دبیرستان که بر اساس تمام معیارهاي موفقیت، از بهترین مدارس آمریکا گرد آمده بودند.

دانستن اینکه بهترین دانش آموزان هر یک از مدارس جزو شنوندگان هستند، کمی نگرانم می کرد، یابهتر بگویم، نگران شدن را انتخاب کرده بودم.

میخواستم سخنرانی خود را با این ادعا شروع کنم که بیش از نیمی از دانش آموزان در بهترین مدارس، جز انجام درس ها تا اندازه ی رفع تکلیف، کار دیگری نمی کنند. ترسم از این بود که دانش آموزانی که برای شرکت در این کنفرانس انتخاب شده بودند، هوادار جدی مدرسه باشند و از این ادعای من که مدارس مملو از دانش آموزانی است که فقط در حد رفع تکلیف تلاش می کنند، خشمگین شوند و به گفته هایم توجه لازم را نکنند. از بابت معلمان و مدیران حاضر در کنفرانس نگران نبودم. آنها به اندازه ی دانش آموزان از مدارس شناخت ندارند یا نمی خواهند داشته باشند.

ص 399: ... نقل قول از دانش آموزان: "برخي ازتواناترين دانش آموزان [آمريکا] در کلاس کم کاري مي کنند، چون ذوق و شوق آنها در مدرسه ي راهنمائي کور شده است."

من در سخنرانی خود گفتم کمتر از نیمی از دانش آموزان، جدی درس می خوانند، ولی با رقمی که دانش آموزان ارائه کردند موافقم که در بهترین مدارس چیزی نزدیک به 25 درصد از دانش آموزان و در مدارس بزرگ مراکز شهرها کمتر از 5 درصد دانش آموزان برای یادگیری به طور جدی و سخت تلاش می کنند.

وقتی ادعا کردم این رقم پائین معلول مدیریت رئیس مآبانه Boss Management یا با زور و اجبار است، هیچیک از حاضران با نظرم مخالفت نکرد. ...

دلیل موفقیت مدیران راهبر Lead Management هم این است که بدون استفاده از زور، اجبار و تنبیه، دانش آموز را متقاعد می کنند که پیروی کردن از آنها (مدیران) به نفع خود دانش آموزان است. درنتیجه چون دانش آموزان این مدیران و معلمان راهبر را به دلیل روش کار و نوع برخوردشان دوست دارند، بیشتر تلاش می کنند.

ص 400: اگر هدف ما ارائه ی پرورش و آموزش خوب است، باید بدانیم مدیریت ریاستی، که همراه با زور و اجبار است، حد اقل نیمی از سرمایه را که در این مسیر هزینه می کنیم به هدر می دهد. ...

ص 402: مشکل بزرگ شیوه ی تدریس ما [آمریکا]: نه تنها بسیاری از دانش آموزان ضعیف در مدارسِ قهرآلود و زورمدارِ ما عملکرد بدی از خود ارائه می کنند، بسیاری از دانش آموزان خوب ما هم حد اکثر تلاش خود را نمی کنند. هر چند من بیشتر نگران دانش آموزانی هستم که پیشرفت خوبی ندارند، اما ما به مدارس کیفی برای تمام دانش آموزان نیازمندیم.

ص ص 402و 403: آموزش مدرسی یا تأدیب

دلیل اصلی این که بسیاری از دانش آموزان به لحاظ تحصیلی عملکرد بد دارند و حتی دانش آموزان خوب هم حد اکثر تلاش خود را نمی کنند، این است که مدارس [آمریکا]که تحت نفوذ هیئت مدیره، سیاست گذاران، و والدین اداره می شوند، همگی پیرو روانشناسی کنرل بیرونی اند. آنه سخت به این اندیشه معتقدند که آنچه در مدارس آموزش داده می شود درست است و هر کس آن را فرانگیرد باید تنبیه شود.

تأدیب نام مناسبی است بر این باور مخرب و غلط.

تأدیب از دو عمل یا مؤلفه تشکیل می شود و نمرات پائین و شکست تحصیلی هر دو مؤلفه ی آن را تحکیم می بخشد:

    1. عمل اول، وادارسازی دانش آموزان به کسب دانش با حفظ کردن اطلاعاتی است که در دنیای واقعی براي هیچکس، از جمله دانش آموزان ارزش و فایده ی عملی ندارد.
    2. دومین عمل، مجبور ساختن دانش آموزان به کسب دانشی است که ممکن است در زندگی واقعی ارزشمند باشد، ولی نه آنقدر که تمام دانش آموزان را مجبور کنیم آن را یاد بگیرند.

با اینکه مجبور کردن آدم ها به یادگیری، هرگز موفقیت آمیز نبوده است، همچنان به این کار ادامه می دهیم؛ چون فکر می کنیم کار درست و شایسته ای است.

تأدیب همان چیزی است که دانش آموزان، حتی دانش آموزان خوب، بر ضد آن طغیان می کنند. وقتی به خاطر این طغیان نمرات کم می گیرند یا مردود می شوند، نه تنها به طور کلی دست از تلاش بر می دارند، بلکه خودِ تأدیب، معلم و مدرسه را نیز از دنیای مطلوب خود بیرون می کنند. ...

آنچه ارزشمند است، استفاده از آموخته هاست و این همان چیزی است که مدارس به آن توجهی ندارند. ...

ص 404: لینوس پاولینگ Linus Carl Pauling (دانشمند، استاد دانشگاه، نویسنده و برنده جوایز نوبل):

"فرق بین دانش آموزی که نمره ی 20 می گیرد و دانش آموزی که نمره ی تک می گیرد آنست که اولی 5 دقیقه بعد از امتحان موارد حفظ کرده را فراموش می کند، ولی دومی پنج دقیقه قبل از امتحان." ( 1994 – 1901 آمریکا) ...

تعلیم و تربیت ارزش کوشش کردن دارد ولی تأدیب و تحمیل درس، این ارزش را ندارد. تعلیم و تربیت ارزش بهبودی و توسعه دارد، ولی تأدیب نمی تواند بهبودی بپذیرد. ...

ص 405: ... وقتی دانش آموزان می گویند: "معلم بسیار خوبی داریم"، منظورشان این است که آن معلم به آنها آموخته است از دانش خود استفاده کنند و آن را توسعه دهند نه اینکه فقط آن را حفظ کنند. به همین دلیل است که همواره بهترین معلمان سختگیر ترین آنان هستند، و چیزی که از دانش آموزان می خواهند «اندیشیدن و فکر کردن» است. ...

...

ص ص 411 و 412: محاسبه در برابر ریاضیات: بدترین شکل آموزش تحمیلی

دو عملی که در آموزش تحمیلی، مانع یادگیریِ مفیدِ موضوعات غیر تخصصی یا آسان مدرسه می شوند، در ایجاد وحشت از ریاضی بالاترین نقش را دارند.

در درس رياضي، زندگي هزاران دانش آموز را نابود مي کنيم، فقط با اين هدف که درس درست را به آنها تحميل کنيم.

اگر از شهروندان عادي که در مدرسه رياضيات خوانده اند ولي در زندگي از آن استفاده نکرده اند بپرسند: "رياضيات چيست؟" اين پاسخ آموزش تحميلي را به شما ارائه مي کنند: "رياضيات همان محاسبه کردن است." اگر از آنها بخواهيد نمونه اي را بياورند، به جدول ضرب اشاره مي کنند.

اگر از معلمان مقطع ابتدائي اين سؤال را بپرسيد تقريباً تمامشان همين جواب را مي دهند. چنانچه از معلمان دبيرستان، استادان دانشگان، مديران صنايع، سياستمداران، پزشکان، وکلا و قضات بپرسيد، به استثناي دبيران رياضي، تقريباً همگي همين پاسخ را خواهند داد.

تمام کسانی که معتقدن ریاضایت همان محاسبه است، در اشتباهند. ریاضیات هیچگاه محاسبه نبوده و نخواهد بود. حساب و محاسبه دقیقاً همان چهار عمل اصلی، کسر، اعشاری و درصدگیری دستی است که در مدارس انجام می شود و همانطور که از اسمش بر می آید، همان محاسبه است که البته مهارت مفیدی است و باید آن را یاد بگیریم.

ص 413: ... ریاضی در دنیای واقعی فقط یک چیز است: حل مسائل پی در پی. اگر به اطراف خود توجه کنید و هرچه بیشتر غور کنید متوجه می شوید هرچه پیرامونتان می بینید که ساخته ی دست بشر است از دل یک مسئله یا مجموعه ی مسائل بیرون آمده است. در مدرسه ی کیفی Quality School دانش آموزان، ریاضی را از کودکستان شروع می کنند و یادگیری را تا پایان دوران تحصیل خود ادامه می دهند. ...

...

ص 419 و 420: حل مسائل غیر ریاضی – در مقابل حل مسائل ریاضی

مبانی اولیه ی آموزش و پرورش برای یادگیری سودمند، و نه تحمیل درس، که در مدرسه ی کیفی اجرائی می شود، عبارت است از: یادگیری، صحبت کردن، گوش دادن، خواندن و نوشتن و بکارگیری این مهارت ها در فرآیند حل این مسائل. وقتی این مهارت ها آموخته شد، می توانید آنها را در تمام طول عمرتان بکار گیرید و در قلمروهای مختلف زندگی توسعه شان دهید. پس از پایان تحصیلات رسمی، به ندرت روزی پیش خواهد آمد که از این مهارت ها برای حل مسائل روزانه استفاده نکنید.

اگر قرار است برای زندگی آماده شوید، باید در مدرسه کلمات و واژگان لازم را بیاموزید نه کلماتی را که هیچوقت در زندگی بکار شما نمی آید.

همانطور که در ریاضیات و علوم، حل مسئله رکن اصلی است، در تاریخ و ادبیات هم رکن اصلی است.

در تاریخ چه موقع، کجا یا چه چیزی مهم نیست، بلکه مسائلی که شخصیت های واقعی یا خیالی سعی در حل آنها داشته اند و میزان توفیق آنها در حل مسائل مهم است. اگر موفق شده اند یا شکست خورده اند، دلیلش چه بوده است؟

در مدارس کیفی، دانش آموزان از ابتدا طرح چنین سؤالاتی را – که محور اصلی استفاده از دانش است – یاد می گیرند.

در حال حاضر همین نوع سؤالات در آزمون های تبحر و ورزیدگی Proficiency Tests مطرح می شود و دانش آموزان مدارس کیفیِ ما در این آزمون ها عملکرد بسیار خوبی دارند.

هنر و ادبیات، معمولاً کمتر از اثرات تخریبی تحمیل درس، لطمه می خورند. دانش آموزان با مطالعه ی این که نقاش هنرمند چه چیزی را می خواسته به تصویر بکشد، از تماشای هنر و آفرینش های هنری لذت می برند. شناختن مونالیزا Mona Lisa فقط آغاز کار است، طرح این بحث که او چه کسی بود و چرا لئونارد داوینچی لبخند او را به تصویر کشیده، باعث می شود این لبخند اسرار آمیز برای همیشه در حافظه ی دانش آموزان حک شود.

مونا لیزا (به ایتالیایی: Monna Lisa) (به انگلیسی: Mona Lisa) که به لبخند ژوکوند (به فرانسوی: La Gioconda) هم معروف است، نام یکی از پرآوازه‌ترین تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که با رنگ روغن بر روی صفحه چوب سپیدار نقاشی شده‌است. این نقاشی دارای عناوینی همچون شناخته‌شده‌ترین، پُربازدیدترین و مورد تقلید واقع‌شده‌ترین اثر جهان است که بیشترین مطالب نوشته شده مرتبط را نیز شامل می‌شود.[۱]

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D9%86%D8%A7_%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7

The Mona Lisa (/ˌmoʊnə ˈliːsə/ MOH-nə LEE-sə; Italian: Gioconda [dʒoˈkonda] or Monna Lisa [ˈmɔnna ˈliːza]; French: Joconde [ʒɔkɔ̃d]) is a half-length portrait painting by Italian artist Leonardo da Vinci. Considered an archetypal masterpiece of the Italian Renaissance,[4][5] it has been described as "the best known, the most visited, the most written about, the most sung about, [and] the most parodied work of art in the world".[6] The painting's novel qualities include the subject's enigmatic expression,[7] monumentality of the composition, the subtle modelling of forms, and the atmospheric illusionism.

https://en.wikipedia.org/wiki/Mona_Lis

دانش آموزان نسبت به حفظ کردن موسیقی یا متن نمایشنامه ها و اجرای آنها تمایل و علاقهی بیشتری از خود نشان می دهند. تمام مبنای هنر و موسیقی آن است که خودت آن را اجرا کنی و انجام دهی یا از اجرای دیگران لذت ببری و قدرشناسی کنی. ... بچه های کلاس ما حفظ کردن مطالب مورد علاقه ی خود را دوست داشتند و این تجربه ی جالبی بود. یک تجربه ی خوب، با یک معلم خوب، رمز یادگیری درستِ هر چیزی است.

ص ص 421 و 422: دانش آموزان دلسرد مدارس ما

من واژه ی دلسرد را برای اشاره به گروهی بزرگ از دانش آموزانی بکار می برم که از حدود کلاس دوم ابتدائی، تکالیف درسی و معلمان را از دنیای مطلوب خود بیرون می کنند. وقتي تعداد اينگونه دانش آموزان در مدرسه اي کم باشند آن مدرسه ... ممتاز و عالي جلوه مي کند. ... اگر زور و اجبار در ميان نبود، احتمالاً تعداد دانش آموزان کوشا دو يا سه برابر مي شد. بسياري از دانش آموزان اين مدارس نمونه که به دليل وجود مدرسه در دنياي مطلوبشان، فقط آنقدر تلاش مي کنند که قبول شوند و به دانشگاه راه يابند، در دانشگاه نيز، که تحميل درس کمتر و انتخاب ها بيشتر است، خيلي خوب عمل مي کنند.

ولي دلسردهاي مدرسه داستان ديگري دارند. آنها معمولاً براي يادگيري و تعليم و تربيت در منزل، آنطور که بايد و شايد حمايت نمي شوند و مهر و محبت و توجه مطلوب خود را دريافت نمي کنند. اگر قرار است در مدرسه موفق شوند، بايد اين حمايت و توجه را در مدرسه و از کادر مدرسه دريافت کنند. وقتي به چيزي که در منزل نياز دارند دست نمي يابند، در برابر زور، تحميل درس و تنبيه حاکم بر مدرسه بسيار آسيب پذير مي شوند و با بيرون کردن تکاليف درسي، معلمان و مدرسه از دنياي مطلوب خود، مقاومت نشان مي دهند. دلسردها تقريباً مثل همه ي دانش آموزان ديگر، در آغاز تحصيل، معلمان و تکاليف درسي را در دنياي مطلوب خود جاي مي دهند. ...

ص 423: ...[در دوران دبستان ( کلاس دوم به بعد)] وقتی به دانش آموزانی که دلسرد نیستند تذکر می دهیم، انتخاب می کنند که کمی بیشتر تلاشش کنند، اما دلسردها بخشی از تکالیف مدرسه را که معمولاً تحمیل درس است، از دنیای مطلوب خود بیرون می کنند. این تغییر، باعث جدائی تدریجی این دو گروه دانش آموزان از یکدیگر می شود و این جدائی در دوره ی راهنمائی تحصیلی (دوره اول دبیرستان) به حد چشمگیری زیاد می شود.

تا زمانی که این دو گروه از هم جدا نشده اند، تشخیص تفاوت دلسردها از دیگران آسان نیست. ...

ص 424: ... اما این تغییر وقتی در کلاس سوم و چهارم ادامه پیدا می کند محسوس تر می شود. توجه دانش آموزان دلسرد به تدریج کمتر می شود. آنها ضمن درس دادن معلم حرف می زنند و تلاش می کنند با تحمیل خود به دانش آموزانی که سعی در یادگیری دارند، اختلال ایجاد کنند. و زمانی که توجه لازم را دریافت نکنند با بی نطمی در کار، اختلال ایجاد می کنند. ...

ص 425: معلمان می توانند به این دانش آموزان توجه بیشتری نشان دهند. برای مثال: صبح با آنها سلام و احوالپرسی دوستانه ای بکنند و دستی بر سر آنها بکشند، تکلیفی آسان به آنها بدهند، در انجام تکالیف کمی به آنها کمک کنند و حتی برای انجام کاری هر چند اندک تشویقشان نمایند. تمام اینها به آسانی می تواند جلوی وقوع فاجعه را بگیرد.

ص 426: ... ولی بسیاری از معلمان نمی دانند موضوع از چه قرار است. در نتیجه به پدر و مادرها تلفن می زنند و یا پشت سر هم پیغام می فرستند یا حتی به آنان دستور می دهند برای رفتار فرزندشان در مدرسه، کاری بکنند. آنها از والدینی که کمتر از معلمان می دانند و جز مجبور کردن فرزندان را ه دیگری بلد نیستد، توقع دارند دلسردهای بالقوه را تنبیه کنند. و این فرزندان حالا جز نا امید شدن از هر دوطرف و درماندگی راه دیگری ندارند. آنها با برخورداری کمتر و کمتر از عشق و محبت در مدرسه و خانه، به هر کسی که سرِ راهشان قرار گیرد – که بیشتر دلسردهای دیگری مثل خودشان هستند – روی می آورند. با وجود این، بیشتر این دلسردهای بالقوه، در مدارس ابتدائی هنوز در مرحله ی تصمیم گیری به سر می برند.

تغییر بزرگ زمانی رخ می دهد که بچه ها به مدرسه راهنمائی (دوره اول دبیرستان) و دوره ی دوم دبیرستان می روند؛ جائی که تحمیل درس و اجبار شدیدتر می شود و معلمان وقت کمتری برای شاگردان در اختیار دارند. ...

اگر دانش آموزي به طور کامل دلسرد باشد و وارد دوره ي دوم دبيرستان شود، احتمالش بسيار کم است که بتوانيم انتخابش را تغيير دهيم. ...

ص 427: دلسردها در دوره ي راهنمائي (دوره اول دبیرستان) عملکرد تحصيلي ضعيفي دارند و اغلب غيبتشان از کلاس زياد مي شود. به سرعت اعتماد به نفس خود را از دست مي دهند. چنان در يادگيري بد عمل مي کنند که آمادگي آنها براي ورود به دوره ي دوم دبيرستان در مقايسه به دوره اول دبيرستان نيز کمتر مي شود. ديگر معلمان و تکاليف درسي در دنياي مطلوب آن ها جائي ندارند و کم کم دوستان خوبي را که علاقمند به درس و مدرسه اند نيز از دست مي دهند يا رها مي کنند، يعني همان دوستاني که مي توانند مدرسه را در دنياي مطلوب آنان نگه دارند.

حالا اگر دلسردها در مدرسه بمانند با هم رابطه برقرار مي کنند که بيشتر به دليل گرايش مشترکشان به ايجاد بي نظمي، زد و خورد، مسائل جنسي و مصرف مواد است. ...

ص 428: ... ما بايد چشم انداز خود به آموزش فني حرفه اي را گسترش و برنامه هاي کارآموزي تا دوره ي راهنمائي را توسعه دهيم. بديهي است که دلسردها وقتي در محيط مراکز فني - حرفه اي قرار مي گيرند، غالباً تمايل به تحصيل در آنها دوباره زنده مي شود. ...

ص ص 429 و 430: ... وقتي مهارت لازم را يادگرفتند آنگاه مي توانيم دانش لازم را به آنان بياموزيم. بايد کاري کنيم که از دلسرد شدنشان جلوگيري شود. عملکردشان در مدرسه هر چقدر هم بد باشد، در صورت توجه آنها به مطالبي که ارائه مي شود، مي توانيم اين فرايند را معکوس کنيم. در بيشتر مواقع براي کمک به اين گروه بايد چند سال کار کنيم ولي براي انجام اين اين مهم، بايد سيستم را تغيير دهيم.

ص 432 و 433: افراد ناتوان در يادگيري The Learning Disabled

معلمان مدارس دولتي که اين پاراگراف را مي خوانند، فوراً در مي يابند در کلاس خود، افراد زيادي در جهت دلسردي گام بر ميدارند. شايد به دليل تحصيل کرده بودن والدين و درگيري شان با آنچه فرزندانشان در مدرسه انجام مي دهند به بسياري از افراد دلسرد بالقوه به نادرست بر چسب «ناتوان در يادگيري» زده مي شود.

اين برچسب به اين معناست که اشکالي در مغز اين دانش آموزان وجود دارد که يادگيري برايشان دشوار مي کند. ولي آنچه يادگيري را براي بسياري از ايشان دشوار مي سازد، نابهنجاري در کارکرد مغز نيست، بلکه عامل اصلي، تحميل درس افراطي است. مغز ما براي به ياد سپردن اطلاعات بي فايده ساخته نشده و بي شک براي رقابت با ماشين حساب هم بوجود نيامده است. مشکل اصلي اين دانش آموزان اين است که دروس تحميلي و بخش عمده اي از تکاليف درسي مانند خواندن و نوشتن را از دنياي مطلوب خود بيرون مي کنند. ... این دلسردها معمولاً والدینی دارند که خود آموزش و درس تحمیلی را پذیرفته و عملکرد تحصیلی خوبی داشته اند و هیچ ایرادی نمی بینند که فرزندانشان به حفظ کردن و انجام محاسبه مجبور شوند. آنها از عملکرد ضعیف فرزندان خود متحیرند و به دنبال تشخیصی هستند که نشان دهد مشکل فرزندانشان تقصیر کسی نیست، بلکه این کودکان مغز نابهنجاری دارند. ...

...

ص 438: مدرسه ی شوآب در سین سیناتی (ايالت اوهايو آمريکا)

Schwab Middle School in Cincinnati /Ohio - USA

مدرسه ی شوآب با هفتصد دانش آموز کلاس هفتم و هشتم، یک مدرسه ی دولتی در سینسیناتی است. زمانی که من و همسرم کارلین در پائیز 1994 وارد مدرسه شدیم، یک مدرسه ی مشکل دار بود. کارلین حدود یکسال و من هم تقریباً هفتاد روز در این مدرسه کار کردیم و به اولیای مدرسه مشاوره دادیم. 90% دانش آموزان این مدرسه، آفریقائی تبار بودند و بسیاری از آنها یک تا چند سال مردود شده بودند. کنترل بیرونی به شدت در این مدرسه اِعمال می شد.

برای مثال قبل از ورود ما به مدرسه، تحصیل 1500 دانش آموز هرکدام برای مدت ده روز به حالت تعلیق در آمده بود که در کل می شد پانزده هزار روز تحصیلی، تعلیق از مدرسه. مدرسه بیشتر شبیه یک کشتی در حال غرق شدن بود که کارکنان آن بر سر چند قایقِ نجات با هم دعوا می کردند.

خیلی زود متوجه شدیم کارکنان مدرسه افرادی ماهر و ورزیده اند. آنها توانسته بودند با سیستم مبتنی بر ترس که سیاست حاکم بر بیشتر مناطق آموزش و پرورش سینسیناتی است، نبردی بی سرانجام را برای مدتی طولانی ادامه دهند. و البته دیگر تقریباً امید خود را از دست داده بودند.

ص ص 438 و 439: از سپتامبر تا ژاتویه [10 شهریور تا 10 دی] طول کشید تا توانستیم معلمان مدرسه شوآب را متقاعد کنیم که دانش آموزان آنها دلسردشدگان ابدی نیستد. آنان دلسرد شده هائی هستند که اگر به گونه ای دیگر با ایشان رفتار شود، تغییر رویه خواهند داد.

ص 439: از آنها خواستم مرا سر کلاس ها ببرند و معلمان نیز به محض آنکه فهمیدند قصد من کمک و حمایت از آنان است و نه انتقاد، و می خواهم با دانش آموزان کار کنم، به درخواستم جواب مثبت دادند. ...

...

ص 442: ... کمی کار انفرادی کلید کار با بسیاری از این دانش آموزان است. آنها به توجه خاص نیاز دارند. البته بعدها دریافتیم که فقط چند بار باید تدریس انفرادی می کردیم تا توجه آنها جلب شود، بعد اگر مطالب درسی برایشان معنادار باشد، خودشان کار را ادامه می دهند. ...

بیشتر معلمان شوآب بعدها توانستند به گونه ای آموزش دهند که برای دانش آموزان ملموس باشد و بتوانند انگیزه ی شخصی مورد نیازشان را برای شروع کار ایجاد کنند.

ص ص 442 و 443: اما معلمان هم به اندازه ی دانش آموزان نیازمند توجه بودند. آنها در نظامی زحمت می کشیدند که در آن تنها توجهی که دریافت می کردند انتقاد از طرف کسانی بود که بر دشواری کار ایشان واقف نبودند و هرگز هم نمی توانستند از پسِ چنان شغلی بر آیند.

من و کارلین از روز اولی که وارد این مدرسه شدیم از تلاش ها و زحمات معلمان قدردانی کردیم. بخشی از وقت خود را با آنها می گذراندیم، با ایشان گفتگو می کردیم، با هم غذا می خوردیم، دانش خود را با آنان در میان می گذاشتیم و به حرف هایشان گوش می سپردیم. ...

...

ص 450: ... اين دانش آموزان حالا ديگر خودشان پيگير درسشان بودند. آنها مي دانستند چکار بايد بکنند، مي دانستند که مي توانند از عهده ي آن کار برآيند و اينکه خودشان آنرا انتخاب کرده اند. اگر هم درسي را تمام نمي کردند، مي دانستند که سال آينده آنرا ادامه خواهند داد تا تمام کنند.

خيلي زود برايشان روشن شد که براي تمام کردن دروس، کلاس هاي تابستاني لازم دارند. از اين رو مجوز کرفتيم که برنامه ي کمبريج را در تابستان هم دنبال کنيم، و با اين کار بسياري از دانش آموزان توانستند دروس را تمام کنند.

با خارج کردن اين دانش آموزان از کلاس هاي عادي، مدرسه ساکت و منظم شده بود. اگر چه هيچکس در مورد انضباط و رفتار بد آن ها تذکري نمي داد، دانش آموزان مؤدب رفتار مي کردند. ديگر از تخريب و ديوار نويسي خبري نبود و حتي يک سوراخ هم در روکش صندلي ها ايجاد نشد. ...

ص 451: ... در پايان برنامه ي تابستاني، 148 نفر از 170 دانش آموز شرکت کننده در برنامه ي کمبريج به دبيرستان راه يافتند. در حالي که در آغاز سال تحصيلي، پيش بيني شده بود که تقريباً هيچيک از آن ها به دبيرستان راه نخواهند يافت. ...

روشي که ما بکار برديم مديريت راهبرانه مبتني بر تئوري انتخاب بود. روشي که قبلاً با آنان رفتار مي شد مديريت رئيس مآبانه ي مبتني بر روانشناسي کنترل بيروني بود.

ص 452: ... وقتي از دانش آموزان مدرسه شوآب سؤال مي شد که چرا درس مي خوانند و همکاري مي کنند، همواره پاسخشان اين بود:

"اينجا مدرسه ي خوبي است و شما به ما اهميت مي دهيد."

گفتن اين حرف بسيار آسان است، اما عمل به آن در دنياي زور و اجبارمدار، بسيار دشوار مي نمايد.

...

ص 455: مدرسه ي هانتينگتون وودز* Huntington Woods, Michigan

اين دبستان کوچک در محله ي وايومينگِ ميشيگان به طور کامل بر اساس تئوري انتخاب اداره مي شود. معلمان، دانش آموزان، مدیر و والدین در دنیای مطلوب یکدیگر جای دارند. این مدرسه با مدیری متعهد و بسیار با نفوذ به نام کِی مِنتلی آغاز بکار کرد. تمام مواردی که در دوکتابم در خصوص مدارس کیفی آورده ام، عملاً در این مدرسه پیاده شده است. ...

این مدرسه ای است که آرزو داشتم نوه های من و فرزندان و نوه های شما در آن درس بخوانند.

مدرسه ی هانتینگتون را باید همانند مدرسه ی شوآب، اول خوب درک کنید و وقتی آن را خوب درک کردید، می توانید مدرسه ی کیفی راه بیندازید که با نیازهای کارکنان، دانش آموزان و جامعه ی شما همخوانی و تناسب داشته باشد.

کِی مِنتلی کتاب مدرسه ی کیفی را مطالعه کرد و فوراً به خودش گفت: "من چنین مدرسه ای را می خواهم." ...

ص 457: ... آنچه در هانتینگتون وودز دیده می شود فقط رضایت خاطر و خشودی است. در چهره ی دانش آموزان شادی موج می زند و معلمان نیز از کاری که انجام می دهند بسیار خشنود و مسرورند. ...

ص 459: در تمام قسمت های مختلف مدرسه تابلوهائی نصب شده است که می گوید: "هرگاه مشکلی داریم در باره اش با کسانی که این مشکل به آنها مربوط میشود حرف می زنیم و بدون آنکه کسی را تهدید کنیم یا بیازاریم، برایش راه حلی پیدا می کنیم.". چون مشکلات حل می شوند، بنابراین ادامه پیدا نمی کنند و در نتیجه کودک مشکل دار نخواهیم داشت. ...

_______________

* - هانتینگتون‌ وودز، میشیگان (به انگلیسی: Huntington Woods, Michigan) یک شهر در ایالات متحده آمریکا با جمعیت ۶٬۲۳۸ نفر است که در میشیگان واقع شده‌است.[۲]که با جاده‌های ده و یازده مایل به شمال و جنوب و از خیابان وودوارد و بزرگراه کولیج در شرق و غرب محدود شده‌است. این شهر به عنوان «شهر خانه ها» معروف است، زیرا بیشتر از اقامتگاه‌ها تشکیل شده‌است. بخش غربی باغ وحش دیترویت در محدوده شهر واقع شده و در پایه مالیاتی آن نقش دارد. هانتینگتون وودز رتبه ۱۰ بهترین حومه برای زندگی در بازار دیده‌بان شد.. (منبع: ویکی پدیا، دانشنامه ی آزاد)

ص 461: توانائی یا آزمون صلاحیت درسی و آزمون یادگیری در مدارس کیفی

در مدرسه ی کیفی، دانش آموزان زمانی از واحد درسی نمره ی قبولی می گیرند که قابلیت و شایستگی لازم را کسب نمایند، قابلیتی که معادل نمره ی ب B در نظام سنتی است. نمره ای پائین تر از B نداریم. این وضعیت، شرایط دنیای واقعی را برایشان انعکاس می دهد؛ جائی که داشتن صلاحیت و شایستگی حد اقل شرط لازم برای موفقیت است. با وجود این، تمام دانش آموزان تشویق می شوند کار با کیفیت انجام دهند که معادل نمره ی اول A یا بالاتر A+است، اگرچه هیچ الزام و بایدی در کار نیست.

بزرگترین اشتباه مدارس طرفدار تنبیه این است که نه تنها از نمره ی پائین برای تنبیه استفاده می کنند، بلکه برای نشان دادن کارهای کم ارزش نیز آن را بکار می برند.

ص 467: ... در مدارس کیفی، هر دانش آموز با خودش رقابت می کند، از این رو دانش آموزان هیچگاه بازنده نمی شوند. به یکدیگر کمک می کنند و می دانند پیشرفت دیگری تأثیر منفی در نمره ی خودشان ندارد. این جریان به امور دنیای واقعی نزدیکتر است. هیچ حرفه و تجارتی پا برجا نمی ماند مگر آنکه کارکنان آن حرفه افراد توانا، اهل همکاری و به دنبال کیفیت باشند. ...

ص 471: عامل پیشرفت مدارس کیفی، همانطور که در خصوص مدرسه ی شوآب انجام شد، این است که دانش آموزان به خوبی از جایگاه خود باخبرند و می دانند کجای کار هستند. آن ها کنترل سرنوشت خود را در دست دارند، در نتیجه زمانی که انجام کار شایسته و کیفی را انتخاب نمی کنند فقط خود را سرزنش می کنند و هیچ راهی برای تقلب و فریب وجود ندارد. ...

ص 473: آزمون توانائی Competence یا مهارت Proficiency

قبلاً فکر می کردم آزمون های مهارت ایالتی، ناعادلانه و نادرستند. اما اکنون فکر می کنم اگر به دانش آموزان وقت کافی داده شود و صرفاً بر حفظ کردن و انجام محاسبات تمرکز کنند، آزمون های خوبی هستند. دلیل آنکه اکنون بسیاری از دانش آموزان در این امتحانات بد عمل می کنند، حد اقل دو چیز است:

    1. سؤالات را به دقت نمی خوانند
    2. در پاسخ دادن تجربه ی کافی ندارند.

دانش آموزان برای خوب خواندن سؤالات باید بهتر خواندن را یاد بگیرند و یکی از راههای این کار، داشتن فرصت و کسب تجربه ی بیشتر در زمینه نوشتن است. از این رو در مدارس کیفی آزمون های چند گزینه ای نیز گرفته می شود.

نگارش حل مسئله و توضیح دادن حل مسئله و توضیح دادن مسائل، بهترین راه آمادگي برای اینگونه آزمون ها می باشد.

ص 476: معیارهای ایجاد مدارس کیفی

در یک مدرسه ی کیفی حد اقل شش معیار وجود دارد:

  1. تمام مشکلات انضباطی – البته نه اتفاقاتی که ممکن است گاه پیش آید – طی دو سال بر طرف می شود. طی سال اول میزان چشمگیری از مشکلات کاهش می یابد.
  2. در مقطعی که مدرسه ای، به مدرسه ی کیفی تبدیل می شود، نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزانش در امتحانات ایالتی نسبت به گذشته بهتر می شود.
  3. شایستگی و توانائی کلی دنبال می شود؛ به این معنا که نمرات پائین تر از سطح توانائیِ عملی یا نمره ای که اکنون به آن نمره ی B گفته می شود در مدرسه وجود نداشته باشد. دانش آموزان سطح توانائی و شایستگی خود را به معلم یا دستیار او برای دریافت نمره ی قبولی نشان می دهند. تحمیل درس به کلی حذف می شود و آموزش و تربیت مفید جایگزین آن می گردد.
  4. تمام دانش آموزان در هر سال چند کار کیفی انجام می دهند؛ کاری که به طور شاخصی برتر و فراتر از دستیابی به مهارت و توانائی لازم باشد. تمام این کارها نمره ی الف A یا بالاترین نمره +A را خواهند گرفت؛ این معیار به دانش آموزان سختکوش فرصت می دهد نشان دهند می توانند پیشرو باشند.
  5. به تمام کارکنان مدرسه و دانش آموزان تئوری انتخاب آموزش داده می شود تا بتوانند از آن در زندگی و کار و مدرسه استفاده کنند. والدین تشویق می شوند تا برای آشنائی با تئوری انتخاب در گروه های مطالعاتی مدرسه شرکت کنند. برای شروع، برخی از این گروه ها از سوی معلمان مدرسه هدایت می شوند ولی بعد، از والدینی که داوطلب هستند خواسته می شود پس از آشنائی با این تئوری، هدایت گروه را بر عهده گیرند.

در پایان سال اول، کاملاً آشکار می شود که این یک مدرسه ی شاداب و مسرت بخش است.

ادامه دارد

---------------------

پوشه هاي مربوطه در آرشيو موضوعي وبلاگ شکوفه هاي نو:

http://hasanzadeh-mansour.blogfa.com/category/1

------------------------------

http://hasanzadeh-mansour.blogfa.com/category/6

-----------------------------

http://hasanzadeh-mansour.blogfa.com/category/19

--------------------------

Shekoofehayenow شکوفه های نو...
ما را در سایت Shekoofehayenow شکوفه های نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hasanzadeh-mansoura بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 8:26