بُرشهائي از فصل هفتم کتابِ تئوري انتخاب Choice Theory / معرفي کتاب - 67/7

ساخت وبلاگ

13 آذر 1402 - 04 دسامبر 2023 - 20 جمادي الاول 1445

برش هائي از فصل هفتمخلاقيت

Innovation / Creatorship

ص 237: لباس سفيد و کلاه فضانوردي پوشيده و آماده بودم ساعاتي ديگر با يکي از فضانوردان که عازم سفر بود به فضا بروم، اما هنوز در سينسيناتي Cincinnatiبودم و براي پرتاب بايد به پايگاه هوائي رايت پيترسون در ديتون Dayton که تا ساعاتي ديگر پرواز در آنجا انجام مي شد مي رفتم (ایالت اوهایو Ohio).

برایم اصلاً عجیب نبود که فضاپیماها اکنون از شهر دیتون به فضا پرتاب می شدند، تعجبم از این بود که ناسا ترتیب انتقال من از سینسیناتی به دیتون را نداده بود. با این حال ناسا خبر داده بود بهترین راه رفتن من به آنجا استفاده از وسیله ی نقلیه ی عمومی است، به همین دلیل سوار یک اتوبس شهری شدم. مردم به لباس فضانوردی من نگاه می کردند ولی حرفی نمی زدند. مرتب اتوبوس عوض می کردم ولی انگار هیچکدام به دیتون نمی رفتند. سراسیمه شده بودم و مطمئن بودم دیگر به پرواز نمی رسم. مدام از مردم سؤال می کردم، ولی همه شانه بالا می انداختند و هیچ اهمیتی به مشکل من نمی دادند.

اين يک خواب بود، چند سال پيش وقتي در Cincinnati زندگی می کردم این خواب را دیدم. آنقدر واضح و ناکام کننده بود که هرگز آن را از یاد نبرده ام.

ص 238: همه ی ما خواب می بینیم، در بسیاری از آن ها با مشقت زیاد تلاش می کنیم کاری را انجام دهیم ولی نتیجه ی تلاش بی حاصل است.

... اشاره ی من به این خواب به این خاطر نبود که بگویم در زندگی من اهمیت خاصی داشته است، بلکه می خواهم بگویم این گواه روشن و نمونه ی برجسته ای از خلاقیت ماست. خواب ها حد و مرز ندارند و چندان هم منطقی نیستند. ...

ص 239: زندگی بدون خلاقیت ارزش زیستن ندارد ولی وقتی داروهای ضد خلاقیتی را که برای درمان روان پریشی تجویز می شوند مصرف می کنیم یا بیماری پارکینسون داریم که توان حرکت خلاقانه را از ما سلب می کند، چنین خلاقیتی شکوفا نخواهد شد.

در مغز ما یک سیستم خلاق وجود دارد که خلاقیت و نوآوری را به تمامی رفتارهای کلی ما می افزاید. این سیستم خلاق هنگامی که می خوابیم نیز می تواند به شکل رؤیا دیدن Dreaming وارد عمل شود، ولی فعالیتی که در هنگام بیداری Wakefulness انجام می دهد بسیار مهمتر ا ست.

... تفکر خلاق است که نویسندگان، هنرمندان، موسیقیدانان و دانشمندا را از دیگران متمایز می کند.

انیشتین، شکسپیر، موتسارت و ون گوگ جزو همین گروه خلاق بودند. برای نام بردن تک تک اینگونه افراد یک کتاب لازم است.

این توانائی بازیگران بزرگ است که به گونه ای احساسات خود را خلق و بیان کنند تا تماشاچیان و شنوندگان را مسحور نمایند.

همچنین نمونه هائی از فیزیولوژی جدید و خلاق وجود دارد که افرادیکه به دلیل یک بیماری لاعلاج از زندگی نومید شده اند، راه جدیدی برای بهبودی خود از بیماری خلق می کنند و علم پزشکی بعضاً نمی تواند توضیحی برای آن پیدا کند.

...

ص ص 242 و 243: بیماری های روان تنی: نیمه ی تاریکتر خلاقیت

هیچ راهی وجود ندارد تا پیش بینی کنیم بیماری های روان تنی چه موقع روی می دهند یا چقدر باید کنترل خود را بر زندگی از دست بدهیم تا این بیماری ها رخ بدهند. مثلاً وقتي متوجه مي شويم روماتيسم داريم که اين بيماري بروز کرده باشد. ...

اکثر پزشکان معتقدند آرتريت روماتوئيد يا روماتيسم بزرگسالي ناشي از اين است که سيستم ايمني بيماران به مفاصل آن ها حمله مي کند، انگار که اين مفاصل جسم خارجي اند و به بدن تعلق ندارند. به بياني ديگر سيستم خلاق اين افراد تلاش مي کند آن ها را در برابر صدمه يا خطر فرضي محافظت کند. اگر بتوانيم براي توقف اين خلاقيت بدهدايت شده راهي پيدا کنيم، ميليون ها بيمار مبتلا به اين بيماري و بيماري هاي طاقت فرساي مشابه را که بيماري هاي سيستم ايمني خودکار ناميده ميشوند (Autoimmune Disease)، نجات خواهیم داد و حتی اگر این حملات در همان آغاز، کنترل شوند شاید این بیماران برای همیشه درمان شوند. ...

ص 245 و 246: بنابر دلایل نامعلومی مفاصل بزرگسالان، هدف اولیه ی سیستم ايمني بدن است. صرف نظر از این که کدام مفاصل هدف قرار گرفته باشند، اینگونه به نظر میرسد که آرتریت روماتوئید شایع ترین اختلال سیستم ایمنی خودکار (سیستم دفاعی بدن) است.

ص 246 و 247: ... اعضای دیگر ناشی از سیستم ایمنی خودکار عبارتند از:

پوست، سخت پوستی، کلیه ها، نفریت کلیه، شریان های خون، سرخریش Lupus، ورم رگ ها، ریه ها و تنگی نفس یا آسم بزرگسالی، غلاف سلول های عصبی، تصلب های چندگانه Multiple Sclerosis و بسیاری از بیماری های شایع دیگر. ...

... سیستم ایمنی بدن ممکن است کلسترول موجود در جدار رگهای قلب را که در مردان مسن متداول و تقریباً طبیعی است ، به اشتباه یک جسم خارج تعبیر کند.

این شاهد محکمی است برای گروه کوچکی از متخصصان، از جمله خودِ من، که برای سال ها در خصوص این نوع بیماری ها اظهار نظر کرده ایم.

سرانجام وقتی سیستم قلب و عروق سال ها تحت فشار باشند، خونی که با سرعت به درون سرخرگها فرستاده می شود، دیواره های سرخرگ را می ساید و به تدریج برجستگی های ریز و سفتی در دیواره ی داخلی سرخرگ پدید می آید.

ص 250: ... زندگی کردن به شیوه ای که همواره بر تمامی روابط خود کنترل مؤثر داشته باشیم بسیار دشوار است. البته زمانی که رابطه ی رضایت بخش داشته باشیم کنترل داشتن بر تمامی روابط اهمیت چندانی ندارد، اما وقتی بیمار می شوید بسیار خوب خواهد بود اگر روابط خود را بررسی و بازنگری کنید. ممکن است برخی از این روابط آزار دهنده تر از آنی باشد که بخواهید بپذیرید. می توانید این روابط را خودتان بررسی کنید، این تجدید نظر می تواند به کمک یک دوست، عضو قابل اعتماد خانواده، پزشک یا از همه بهتر به کمک یک مشاور خوب انجام پذیرد. ...

ص 253: ... وقتی در روابط خود با یک ناکامی بزرگ روبرو می شویم، ... به دنبال رفتارهائی می گردیم که در گذشته تا حدودی ما را آرام می کرده است.

تقریباً در تمام موارد فوراً افسردگی کردن را پیدا می کنیم، چرا که این رفتارِ آشنائی است که از کودکی آموخته ایم. ...

ص 254: ... اما افسرده کردن خود، رفتار مؤثری نیست بلکه باعث آزردگی و زمین گیر شدن ما می شود. با وجود این، افسردگی هنوز به سه دلیل بیش از چیزهای دیگر ما را آرام می کند:

1) این که افسردگی کردن و تمام رفتارهای نشانه ای ِ دیگر، مانند آرتروز، باعث بازداری خشم شدید می شود که در صورت رها شدن اوضاع را بدتر خواهد کرد.

2) این که این رفتارها در بردارنده ینوعی درخواست جدی برای کمک است و در موارد بسیاری مشاوره ی خوب می تواند بسیار مؤثر و مفید واقع شود. وقتی با بیماری سیست ایمنی خودکار روبرو هستیم، به دنبال پزشکی می رویم تا با او گفتگو و مشاوره کنیم یا اینکه مشاوری را به ما معرفی کند.

3) این که این رفتارها باعث می شود به سراغ کارهائی که می ترسیم در آن شکست بخوریم نرویم. افسرده کردن یا مریض کردن خود آسان تر از پیدا کردن یک کار جدید یا ایجاد رابطه ای جدید است، به ویژه اگر تجربه ی طرد شدن و چشیدن طعم تلخ طرد شدگی را نیز داشته باشیم، که اکثر ما کم و بیش چنین تجربه هائی داشته ایم. ...

ص 257: صدهاهزار نفر از افرادی که اکنون در زندگی شادمان و سالم رفتار می کنند، دوره هائی از رفتار دیوانه وار را تجربه کرده اند.

میلیون ها نفر از افرادی که افسردگی، هراسیدن، وسواس فکری – عملی کردن، مضطرب شدن، وحشت کردن و درد و رنج بدون مبنای جسمانی را انتخاب کرده بودند، از این کارها دست کشیده و دیگر آنها را انجام نمی دهند.

برخی از آنها بدون کمک گرفتن از کسی این پیشنهادهای خلاق را رد کرده اند و بسیاری نیز مشاوره گرفته اند. این افراد با دریافت مشاوره می توانند کنترل مؤثر و مناسبی بر زندگی خود پیدا کنند تا دیگر لازم نباشد این رفتارها را انتخاب کنند. ...

ص 267: هرگاه در زندگي ناکام مي شويم تقريباً غير ممکن است فيزيولوژي ما در کناري بايستد و به مؤلفه هاي ديگرِ رفتار کلي ما يعني فکر کردن، عمل کردن و احساس کردن بگويد: "بچه ها لطفاً خلاقيت خود را بکار بگيريد و مسئله را حل کنيد و من را در اين موضوع دخالت ندهيد." ...

... اگر بتوانيد از تئوري انتخاب براي بهبودي يا قطع روابط نامطلوبِ خود استفاده کنيد، فرصت مناسبي براي کمک به خود در اختيار خواهيد داشت.

ص 268: ... کساني که روان پريشي را انتخاب مي کنند معمولاً فاقد شور زندگي اند. نيم رخ نيازهاي بنيادين آنها شبيه نيم رخ افراد بيکاره است. آنها خواهان روابط خوب و رضايتبخش هستند اما براي حفظ رابطه ي خود با ديگران قادر به ابراز محبت و توجه لازم به ديگران نيستند. اين را از روي تجربه فراوانم با افرادي مي گويم که براي کنار آمدن با زندگي ناخشنود خود روان پريشي يا سايکوز را انتخاب کرده اند.

{روان پریشی اختلالی است که موجب به هم ریختن افکار و ادراک فرد می‌شود. معمولاً افرادی که به این اختلال وانی مبتلا هستند دنیا را به گونه‌ای متفاوت می‌بینند و از هذیان‌گویی و توهم رنج می‌برند. معمولاً بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی بیشتر با این مشکل روبرو می‌شوند}.

روان‌پریشی یا پسیکوز یا سایکوسیس (به انگلیسی: Psychosis) به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی‌ای است که در روان‌پزشکی برای بیان حالت «از دست رفتن توانایی تشخیص واقعیت از خیال» بکار می‌رود. پسیکوز دربرگیرنده دسته‌ای از اختلالات روانی است که در طول آن‌ها بیمار دچار علایمی مانند توهم یا هذیان شود. هر گاه این علایم در افراد منجر به بروز اختلال در کارکرد یا بروز استرس شود،[۶] می‌توان نام اختلال را بر آن گذاشت. دو مشخصه بارز آن شامل هذیان (بیان غیرعمد درک نادرست از واقعیات) و توهم (دیدن یا شنیدن غیرعمد چیزی که اساساً نبوده و نیست) است.

هنگامی که شخص در مراحل شدید این اختلال قرار دارد، جلسات روان‌درمان ممکن است که روی وی مؤثر نباشد (زیرا توانایی درک و پذیرش صحبت منطقی را ندارد) و فقط از طریق مصرف دارو قابل کنترل است.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%B1%DB%8C%D8%B4%DB%8C

برخی از کسانی که سایکوز یا روان پریشی را انتخاب می کنند به دنبال آنند که دیگران از آنها مراقبت کنند. آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده اند و فکر می کنند دیگر نمی توانند از خود مراقبت نمایند.

بهترین راه کمک به اینگونه افراد فراهم ساختن یک محیط زندگی خوب برای آنها و به تدریج آشنا کردنشان با مقتضیات و توقعات زندگی واقعی در فرایند مشاوره و از سوی مشاور است.

اکثر آنها به یک محیط امن و افرادی که بتوانند با آنها صحبت کنند احتیاج دارند و ضرورتی هم ندارد که این مکان امن، بیمارستان باشد.

...

ص 274: تکنیک فکر کردن به آنچه تلاش می کند فکرش نکنی، نیّت متناقض یا مشاوره ی متناقض نامیده می شود که تکنیک بسیار مؤثری است. انجام درست این تکنیک نیازمند مقداری تجربه است و کسی که در این خصوص تجربه ای ندارد نباید خودش آنرا بکار گیرد.

موضوع اصلی تئوری انتخاب، دست زدن به انتخاب های بهتر است، ولی قبل از آن که بتوانیم انتخاب های خوبی بکنیم، باید دلیل انتخاب های بد خود را بفهیم. ...

ص 275: اختلال استرس پس از ضربه، یکی دیگر از تشخیص هائی است که در دنیای کنترل بیرونی مطرح است، جائی که غالباً برای افراد این گونه فکر کردن عادی است که من قربانی عوامل بیرونی هستم که هیچگونه کنترلی بر آن ندارم.

افراد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه و معمولاً بعد از یک مجروحیت دردناک و غیر منتظره یا سانحه و اتفاقی هولناک چنان دچار آسیب دیدگی و ضربه می شوند که نمی توانند با واقعه کنار بیایند و نیاز دارند مشاوره دریافت کنند. علائم و نشانه های آن می تواند جسمی باشد؛ مثل سردرد، گردن درد، کمردرد یا ناتوانی هائی مثل راه نرفتن یا نشانه های روان شناختی مانند ترس و اضطراب شدید که باعث می شود فرد توان کار کردن را از دست بدهد.

فاجعه ی بزرگی چون زلزله می تواند علت تاریخی این وضعیت باشد.

نگرانی جدی من این است که به طور فراگیری این فرض نادرست رواج پیدا کرده است که افراد مبتلا به این مشکل بدون دریافت کمک و مداخله ی متخصصان نمی توانند با این مشکل کنار بیایند. ...

ص 276: ... افرادی که بعد از ضربه های روانی در حدی ناتوان می شوند که دیگر نمی توانند زندگی را دوباره شروع کنند، معمولاً روابط غنی و محکمی ندارند و در زندگی خود کار ارزشمندی انجام نمی دهند که بخواهند دوباره آن را پی بگیرند. ...

... هر چه بیشتر به مردم بیاموزیم که می توانند با آنچه در زندگی شان رخ می دهد کنار بیایند، وضعیت بهتری خواهیم داشت.

ص 277: به نظر مناین شفقت و مهربانی نیست که با افراد غمگین و ناشاد، صرف نظر از این که چه اتفاقی برایشان رخ داده است، همچون آدم های عاجز، ناامید، درمانده و بی کفایت رفتار کنیم.

مهربانی و دلسوزی یعنی ایمان به حقیقت، واقعیت و این که مردم می توانند حقیقت را دریابند، بپذیرند و با آن کنار بیایند و در جهت نفع خود از آن استفاده کنند. مهربانی حقیقی آن است که مردم را یاری کنیم تا به خودشان کمک کنند.

بر اساس تجربه ی من، کمک به مردم برای آنکه بتوانند مشکلات روانشناختی خود را یک انتخاب ببینند یک آگاهی آزادیبخش است. آن گاه این راز غبارآلود و ترس این که چیزی فراسوی کنترل آنها به طور ناگهانی بر ایشان مستولی می شود نیز از میان می رود. حالا دیگر می دانند که انتخاب دیگری نیز وجود دارد و اقدام بر اساس این انتخاب های جدید و مؤثر آنها را آزاد می سازد تا یک زندگی مملو از خلاقیت سالم و غیر آسیب زا را کشف کنند.

ادامه دارد

---------------------------

پوشه هاي مربوطه در آرشيو موضوعي وبلاگ شکوفه هاي نو:

http://hasanzadeh-mansour.blogfa.com/category/1

-------------------------------

http://hasanzadeh-mansour.blogfa.com/category/6

-------------------------

http://hasanzadeh-mansour.blogfa.com/category/19

----------------------------

Shekoofehayenow شکوفه های نو...
ما را در سایت Shekoofehayenow شکوفه های نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hasanzadeh-mansoura بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 20:52