تازه برخی به یادشان افتاده است که مشکلاتی مانند ترافیک و آلودگی هوا و بحران آب و محیط زیست و تورم مزمن از دوران شاه به ارث رسیده و اگر او این مشکلات را ریشهای حل میکرد، امروز ما دچار این همه مصیبت نمیشدیم اما آن «گور به گور شده» و نخستوزیر «گور به گور شده»اش بلد نبودند یا از اربابانشان دستور نداشتند که مشکلی را بهطور ریشهای حل کنند!
شاهنشاه آريامهر*
در حوزههای دیگر هم که اساساً مشکلی نیست که کسی بخواهد نسبت به آن اعتراض داشته باشد.
احمد زیدآبادی در روزنامه اعتماد نوشت: سال پیش که معترضان به شرایط کشور راهی خیابان شده بودند، از طرف اغلب مسؤلان به ویژه سران قوا، هر روز وعده داده میشد که به زودی شاهد تحولی بینظیر و چشمگیر در حکمرانی خواهیم بود
در کنار آن وعده دادند، حق اعتراض به سیاستهای جاری در چنان سطحی به رسمیت شناخته خواهد شد که در چهارگوشه هر شهر اماکن و مراکز وسیع و طویلی برای حضور معترضان تعیین میشود تا آنها با تشریففرمایی به آن امکان هر اندازه که حوصله و انرژی دارند، صدای اعتراضشان را بلند کنند تا گوش فلک را کر کند! به واقع، همگی بر این دو مقوله چنان اصرار و پافشاری از خود نشان دادند که من سادهدل، نادیده گرفتن آن را خلاف مروت پنداشتم و درباره آن چه تحلیلها که ننوشتم!
حالا حدود یک سال و نیم از عمر آن وعدهها گذشته است و من ذرهبین برداشتهام یا به قول مولانا شمع به دست گرفتهام و در هر پستویی دنبال نشانی از تحول در حکمرانی و به رسمیت شناختن حق اعتراض میگردم اما دریغ از کوچکترین نشانه! تحول که سهل است، «گویی روند امور به قول ما کرمانیها، پَسپَسَکی هم شده است!» تازه برخی به یادشان افتاده است که مشکلاتی مانند ترافیک و آلودگی هوا و بحران آب و محیط زیست و تورم مزمن از دوران شاه به ارث رسیده و اگر او این مشکلات را ریشهای حل میکرد، امروز ما دچار این همه مصیبت نمیشدیم اما آن «گور به گور شده» و نخستوزیر «گور به گور شده»اش بلد نبودند یا از اربابانشان دستور نداشتند که مشکلی را بهطور ریشهای حل کنند! در حوزههای دیگر هم که اساسا مشکلی نیست که کسی بخواهد نسبت به آن اعتراض داشته باشد.
خوشبختانه کشور در مسیر آبادانی و سازندگی چارنعل به پیش میتازد و فتح قلهها در یک قدمی است. نق و نوقی هم که برخی از این روشنفکرنماها میزنند، همهاش ناشی از غربزدگی و خودباختگی آنان است که چشم دیدن پیشرفتهای محیرالعقول وطن خود را ندارند و دائم چشمشان به همان فرنگی است که در آنجا درس خواندهاند. از کوزه همان برون تراود که در اوست. این مردمی هم که در کوچه و خیابان لب به شکوه و شکایت میگشایند یا از پیشرفتهای روزافزون کشور اصلا خبر ندارند یا تحت تاثیر این چند شبکه تلویزیونی خارج از کشورند که از جانب امریکای جنایتکار و رژیم سفاک صهیونیستی ماموریت دارند تا مردم را نسبت به شرایط کشور بدبین کنند و آنها را نسبت به فرهنگ خود بیزار سازند.
با این وضع:
اولاً - که همهچیز بحمدالله دارد به خوبی و خوشی و مبارکی پیش میرود و چه نیاز به تحول؟
مگر منظور از تحول این باشد که بخواهند طبق میل این غربگراها عمل کنند و کشور را بفروشند!
ثانیاً - اگر کسی به این وضعیت گل و بلبل معترض باشد از سه حال خارج نیست. یا ناآگاه است که باید به هر طریقی شده آگاهش کرد. یا خداوند بر دل و چشم و گوشش مهر زده که امکان دیدن نور و درخشندگی را ندارد یا اینکه از جانب اربابان خود مأموریت یافته تا دست به توطئه بزند که تکلیف اینها هم روشن است و حداقل اتهامشان بغی و کمترین مجازاتشان مرگ است!
بیش از این چی میخواین؟
بيشتر بخوانيم:
1) هشدار زیدآبادی درباره هزینه های تأیید صلاحیت کاندیداهای گمنام و ناآشنا برای حکومت.
2) طعنه زیدابادی به حسین شریعتمداری: دور از ذهن نیست که خلقالله را وادار سازید که تا کمر مقابل مجسمه موشک دولا شوند.
منبع: عصر ايران ---- لينک کوتاه: asriran.com/003xmT ---- کد خبر ۹۴۴۷۸۵ ----- ۳۰-۱۱-۱۴۰۲
------------------------------
* - براي مطالعه ي زندگينامه ي محمدرضا شاه پهلوي (پهلوي دوم) به لينک زير مراجعه فرمائيد:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C
---------------------------------------
زنده ياد امير عباس هويدا نخست وزير بلندمرتبه ي حکومت شاهنشاهي پهلوي دوم
امیرعبّاس هویدا (۲۸ بهمن ۱۲۹۷ – ۱۸ فروردین ۱۳۵۸) سیاستمدار ایرانی بود که از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۶ بهعنوان سی و هفتمین نخستوزیر ایران خدمت کرد. نخستوزیری ۱۲ سال و ششماههٔ او، طولانیترین نخستوزیری در تاریخ ایران است.[۲]
هویدا فرزند حبیبالله عینالملک، سفیر ایران در لبنان، بود و برای همین، کودکی و نوجوانیش در لبنان سپری شد. او پس از تحصیل در مدرسهٔ فرانسوی بیروت، برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و پس از گرفتن مدرک در رشتهٔ علوم سیاسی از دانشگاه آزاد بروکسل، به ایران بازگشت. چند ماه پساز بازگشت به ایران وارد دانشکده افسری شد و هشت ماه بعد، ۱۳۲۲، درخواستش برای کار در وزارت خارجه پذیرفتهشد. هویدا مرداد ۱۳۲۴ بهعنوان وابستهٔ سفارت راهی فرانسه و چندی بعد آلمان شد. سالِ ۱۳۲۹ به ایران بازگشت و، در دورهٔ وزارت عبدالله انتظام، منشی وزیر خارجه شد. او چند ماه بعد به خدمت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد درآمد و پنج سال در این سازمان کار کرد. ۱۳۳۵، او در سفارت ایران در ترکیه مشغول به کار شد و مدتی پساز انتصاب سرلشکر حسن ارفع به سفارت ایران در ترکیه، به تهران منتقل شد.
هویدا پس از انتقال به تهران، در شرکت ملی نفت مشغول به کار شد و مراتب ترقی را بهسرعت طی کرد و ۱۳۳۷، عضو هیئتمدیره این شرکت شد. ۱۳۴۲، او وزیر دارایی شد و پس از آنکه نخستوزیر وقت، حسنعلی منصور، از سوی فداییان اسلام ترور شد، هویدا از سوی شاه، مسئول تشکیل کابینه شد و به نخستوزیری رسید. او نزدیک به ۱۳ سال در این جایگاه ماند، تااینکه مرداد ۱۳۵۶، برکنار و وزیر دربار شد. با بالا گرفتن تظاهرات علیه حکومت پهلوی، شاه در تلاش برای آرامکردن اوضاع، دستور به بازداشت هویدا داد.
بهدنبال انقلاب ۱۳۵۷، هویدا خود را به انقلابیون تسلیم کرد و در دادگاههای اسلامی حاضر شد. اتهامات او، «افساد فی الارض» و «محاربه با خدا» بود و از سوی صادق خلخالی به اعدام محکوم شد. اما در حین تنفس دادگاه، از سوی یک روحانی — صادق خلخالی یا هادی غفاری — به ضرب گلوله کشته شد. جسد هویدا سه ماه در سردخانه نگهداری و سپس، گمنام به خاک سپردهشد.
ادامه ي مطلب در لينک زير:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7
---------------------------------
پوشه هاي مربوطه در آرشيو موضوعي وبلاگ شکوفه هاي نو:
http://hasanzadeh-mansour.blogfa.com/category/5
-----------------------------
------------------------------
Shekoofehayenow شکوفه های نو...
ما را در سایت Shekoofehayenow شکوفه های نو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hasanzadeh-mansoura بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 10:11