12 آذر 1402 روز قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (سال 1358 هجري خورشيدي)روزنامه شرق - همایشی در سالن اجلاس سران در روز شنبه، 12 آذرماه، تحت عنوان «همایش ملی مسئولیت اجرای قانون اساسی» برگزار شد. در این همایش آقای رئیسجمهور قانون اساسی را تضمینکننده حقوق اساسی و آزادیهای مشروع در کشور دانستند و درنهایت گفتند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچ بنبستی ندارد و تضمینکننده جمهوریت و اسلامیت و تبلور و تجسم انقلاب اسلامی است و بر این نکته تأکید کردند که یک حقوقدان آفریقایی به من گفت که مترقیترین قانون اساسی دنیا برای ایران است؛ چراکه توانستید در قانون اساسی خودتان بین آرمان و دموکراسی جمع کنید. به باور رئیسجمهور، اصول قانون اساسی تغییرناپذیر ولی روشهای اجرای آن تغییرپذیر هستند و قانون اساسی ایران هیچ بنبستی ندارد. رئیس مجلس هم قانون اساسی ما را قانونی مترقی و حلال مشکلات در ابعاد مادی و معنوی دانست و درمورد اصلاح یا تغییر قانون اساسی گفتند آنچه به آن نیاز داریم، تغییر در نگاه به قانون اساسی و اجرای آن است، نه تغییر در خود قانون اساسی. این نوع نگاه به قانون اساسی یعنی قداست بخشیدن به قانون اساسی کشور نگاه قابل دفاعی به قانون اساسی نیست. آنچه تغییرناپذیر است، قوانین الهی است. قوانینی که به دست بشر تصویب میشوند، امکان تغییر اصلاح و بازنگری دارند و این تفاوت در قوانین الهی و قانون مصوب بشریت مسئله تازهای نیست.قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال 58 تصویب شد و بعد از 10 سال از اجرای آن مسئولین کشوری متوجه شدند که قانون نیاز به بازنگری دارد. نگاه قدسی به قانون اساسی سابقهای طولانی دارد. مدونین اولیه قانون اساسی یعنی خبرگان قانون اساسی در سال 58 هم دچار این نوع برداشت از قانون , ...ادامه مطلب
داستان مثنوی دربارۀ «فیل در تاریکخانه**» بسیار آشناست. میتوان گفت که میزان شناخت ما از وقایع کربلا و همزمان آنچه در شام و مدینه میگذشت، در بهترین صورت چیزی است شبیه به شناخت شیفتگان داستان مولوی و آن هم در تاریکی. درواقع ما هم امور را همانطور در تاریکخانۀ تاریخ میبینیم؛ البته آن شیفتگان دستکم، بخشی از واقعیت را لمس کرده بودند اما شاهدیم که گاهی بدون این کار نیز دربارۀ آن سخن میگویند و داستانسرایی میکنند. این روزها در فضای مجازی، مطالبی از قول این و آن دربارۀ واقعۀ کربلا میآورند که بیشباهت به ماجرای داستان تاریکخانه نیست و منشأ بیشتر این حرفها همین گفتههای بیحساب و کتاب این و آن است که آفاتش نه تنها اندک نیست که گاهی جبرانناپذیر است و برای دیگران پرسشهای بیپاسخ و تناقضهای آشکار پدید میآورد و بر باور آنها، تأثیری منفی میگذارد. برای نمونه، حرکت سیدالشهداء درنهایت، برای موضوعی هزینه میشود که نه جزو اصول دین و مذهب است و نه از فروع آن به شمار میرود؛ یعنی امام حسین (ع) با همۀ عظمتش با یاران و اصحاب خود پس از ۱۴۰۰ سال، فدای منافع جریانی و خواستهای روزمره میشود. در چنین وضعیتی میتوان گفت که واقعۀ کربلا از وضع تاریخی آن خارج شده و صورتهایی سیاستزده و در بهترین حالت، جنبۀ داستانی و اساطیری و عامیانه بر آن غلبه یافتهاست. هرچند در طول تاریخ اینطور نبوده، بهویژه که بخشی از میراث واقعۀ کربلا در مداحی و تعزیهخوانی و پردهخوانی و نمایشهای کوچه و بازار جریان داشته و به جای خود بسیار ارزشمند است. اما هیچ صاحبخردی برای آگاهی از چگونگی واقعۀ کربلا به قول تعزیهخوان و مداح استناد نمیکند؛ همانگونه که در تصحیح شاهنامه فردوسی هیچ محققی روایت نقالان را اساس قرار نم, ...ادامه مطلب
دو مفهوم اقتصادی داگلاس نورث «وابستگی به مسیر» و «منابع نظم و بینظمی»، در توصیف وضعیت کنونی ما سخت به کار میآید. نورث با اینکه نامی از ایران نمیبرد، الگوهای اقتصادی را ارائه میدهد که بیشباهت به اقتصاد ایران نیست. کشورهایی با اقتصاد رانتی، اقتصاد مافیایی و توسعهنیافته که توسعه در آن محکوم به شکست است. «وابستگی به مسیر»، یعنی آنچه از گذشتگان به ارث رسیده است و در تصمیمگیری امروز جامعه ما نقش اساسی دارد. هر چیز که در تاریخ دوام بیاورد، به اعتقادات و باورهای مردم تبدیل میشود و این اعتقادات در تصمیمات و تدوین برنامهها اثرگذار خواهد بود. در اینجا نمیخواهیم از آثار منفی که از گذشتگان به ارث رسیده سخن به میان آوریم بلکه قصد داریم بگوییم وضعیت اسفبار کنونی چه اثراتی بر آیندگان و مسیر پیشرو خواهد داشت. چندان مهم نیست اقتصاد کنونی با چه الگویی -سوسیالیستی، محافظهکارانه، بازار آزاد- مطابقت دارد، مهم غیاب اخلاق در اقتصاد ایران است. با غیاب اخلاق در اقتصاد، ما با جامعهای خشونتبار روبهرو هستیم؛ خشونتی عریان که در روابط کارفرما با کارگر، کارفرما با کارفرما و کارگر با کارگر بهوضوح قابل مشاهده است. انگیزه اصلی این خشونت عریان، بینظمی اقتصادی است. این بینظمی اقتصادی، جامعه را به ورطهای کشانده و آحاد مردم را به این باور رسانده است که اگر دولتی اقتدارگرا بتواند بر این بینظمی فائق آید، باید از آن استقبال کرد؛ چراکه بینظمی باعث «افزایش تردید و بلاتکلیفی میشود و معمولا اکثریت چشمگیر بازیگران، بازندگان آن محسوب میشود». جامعه بازندگان جامعه بدون اخلاق است، جامعه قاپزنهاست که حداقلها را هم از چنگ یکدیگر قاپ میزنند. انسانهای خوکرده به چنین شرایطی ارثیه شومی برای آیندگان ب, ...ادامه مطلب