Shekoofehayenow شکوفه های نو

متن مرتبط با «وحشي» در سایت Shekoofehayenow شکوفه های نو نوشته شده است

گِله ي يار دل آزار / دل گفته ي وحشي بافقي / دل گفته هاي دلدادگان - 129

  • وحشی بافقی » گزیده اشعار » ترکیبات »ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو راخبر از سرزنش خار جفا نیست تو رارحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست تو راالتفاتی به اسیران بلا نیست تو راما اسیر غم و اصلاً غم ما نیست تو رابا اسیر غم خود رحم چرا نیست تو رافارغ از عاشق غمناک نمی‌باید بودجان من اینهمه بی باک نمی‌یابد بودهمچو گل چند به روی همه خندان باشیهمره غیر به گلگشت گلستان باشیهر زمان با دگری دست و گریبان باشیزان بیندیش که از کرده پشیمان باشیجمع با جمع نباشند و پریشان باشییاد حیرانی ما آری و حیران باشیما نباشیم که باشد که جفای تو کشدبه جفا سازد و صد جور برای تو کشدشب به کاشانهٔ اغیار نمی‌باید بودغیر را شمع شب تار نمی‌باید بودهمه جا با همه کس یار نمی‌باید بودیار اغیار دل‌آزار نمی‌باید بودتشنهٔ خون من زار نمی‌باید بودتا به این مرتبه خونخوار نمی‌باید بودمن اگر کشته شوم باعث بدنامی تستموجب شهرت بی باکی و خودکامی تستدیگری جز تو مرا این همه آزار نکردجز تو کس در نظر خلق مرا خوار نکردآنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکردهیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرداین ستمها دگری با من بیمار نکردهیچکس اینهمه آزار من زار نکردگر ز آزردن من هست غرض مردن منمردم ، آزار مکش از پی آزردن منجان من سنگدلی ، دل به تو دادن غلط استبر سر راه تو چون خاک فتادن غلط استچشم امید به روی تو گشادن غلط استروی پر گرد به راه تو نهادن غلط استرفتن اولاست ز کوی تو ، ستادن غلط استجان شیرین به تمنای تو دادن غلط استتو نه آنی که غم عاشق زارت باشدچون شود خاک بر آن خاک گذارت باشدمدتی هست که حیرانم و تدبیری نیستعاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیستاز غمت سر به گریبانم و تدبیری نیستخون دل رفته به دامانم و تدبیری نیستاز جفای تو بدی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها