سواد زندگي؛ توسعه ي توانمندي هاي شخصي- 114Life Literacyگرفتاران در این تله مدام در ذهن خود این موضوع را بررسی میکنند که نکند اطرافیان قصد سوءاستفاده یا خیانت به آنها را دارند. به همین خاطر در حالت تدافعی گوش به زنگ آسیب دیگران به خودشان اند و همین آسایش زندگی آنها را سلب میکند.عصر ایران؛شادی مکی/ فرآوری و تنظیم: افرادی که توانایی برقراری ارتباط ایمن با دیگران را ندارند و بعد از مدتی به انزوا کشیده میشوند ممکن است گرفتار تله بیاعتمادی شده باشند.افراد مبتلا به این تله، به صورت مدام در ذهن خود این مساله را بررسی میکنند که نکند اطرافیانشان قصد سوءاستفاده یا خیانت به آنها را دارند. آنها همواره در حالت تدافعی قرار داشته و گوش به زنگ آسیب دیگران به خودشان هستند و همین آسایش زندگی آنها را سلب میکند. این افراد در جهانی ناامن و خطرناک زندگی میکنند و به همین دلیل برای اعتماد کردن به دیگران و اطمینان یافتن از از صداقت و بیخطر بودنشان همواره سایرین را مورد امتحان قرار بدهند.افراد مبتلا به این تله ذهنی عمیقا باور دارند که دیگران دروغ میگویند، آنها را مورد تمسخر قرار میدهند، یا قصد آسیب جسمی و روحی به آنها را دارند. به دلیل همین بدگمانی شدید آنها به دیگران نزدیک نشده و اجازه نمیدهند سایرین هم به آنها خیلی نزدیک شوند.آنها خود را از داشتن روابط صمیمانه محروم میکنند و افکار و احساسات خود را با دوستانشان در میان نمیگذارند. یکی از مهمترین ویژگی رفتاری این افراد بدرفتاری با سایرین و احساس قربانی شدن است. «ایساک بشویس سینگر» در کتابی به نام شوشا که درباره قتلعام یهودیان است، نوشته افراد مبتلا به تله بیاعتمادی جهان را به صورت کشتارگاه و فاحشهخانه تصور میکنند.آنها حت, ...ادامه مطلب
If you’re happy with what you’re doing and it’s working for you,please don’t allow anyone else to tell you your path is wrong. Denzel Hurdhttp://16quotes.com/quotes/author/denzel-hurd/اگر با کاري که با انجام دادن آن خوشحال و راضي هستيد و برايتان هم نتيجه بخش است،لطفاً به هيچکس اجازه ندهيد که به شما بگويد راهتان اشتباه است (دنزل هورد)برگردان به فارسي: منصور حسن زاده 25 آذر 1402 - 16 دسامبر 2023 + ارائه : شنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۲ ساعت 0:53 توسط Mansour Hassanzadeh | بخوانید, ...ادامه مطلب
درگیری در جبهههاي مختلف نبرد چه خطراتي دارد؟نويسنده: مهربان جعفر گلابيچند سال پيش يكي از دوستان پيشكسوت كه در جايي به صورت رهگذري مرا ديد، گفت: شما خسته نميشويد اين همه نصيحت ميكنيد، توصيه ميكنيد و حكومت اعتنا نميكند و راه خود را ميرود؟! راستش درجواب سكوت كردم، يعني چيزي براي گفتن نداشتم. اما روي اين موضوع بسيار فكر كردم و هنوز هم هزار بار با خودم اين سوال را مطرح ميكنم و خيلي وقتها خسته شده دست از قلم برميدارم. اما باز فكر ميكنم اگر من و همكارانم كه حرفهمان نوشتن است، ننويسيم و افضل از ما بزرگان و دانشمندان و عاقلان و سياستمداران و عالمان و شاعران و هنرمندان و مشاهير و... نگويند و ننويسند آيا اوضاع بهتر ميشود؟ به هر حال براي خودم يك پاسخ يا بهانه پيدا كردم كه بگذار ما وظيفه خود را انجام دهيم و به قول معروف برايمان تره هم خرد نكنند، اما اگر خداي ناكرده اوضاع به سمتي رفت كه همه از آن ميترسيم فردا فرزندانمان و نسلهاي آينده و تاريخ ما را شماتت نكنند كه آيا اين همه نابساماني و تهديد براي كشور را ديديد و چيزي نگفتيد؟ بگذار از هماكنون پاسخ داده باشيم كه والله هزاران بار، هزاران نفر از دلسوزان و آيندهانديشان و وطندوستان برخي كند و برخي تند، برخي با زبان آمار برخي ديگر صريح و شفاف گفتند و نوشتند و گوش شنوايي پيدا نشد.با اين مقدمه ميخواهم از زاويهاي نسبتا بديهي كه احتمالا مناقشهاي در آن نيست مشكلات را از زاويه تعدادشان نگاه كنم. ميگويم همه منتقدان در قضاوت نسبت به عملكرد مسوولان اشتباه ميكنند ولي آيا مسائل ما زياد نيستند؟ فرض ميكنيم در همه مشكلات موجود كه مسوولان اصلش را نفي نميكنند، موضع تصميمگيران درست است و هيچ نقصي در ادعاها و عملها وجود ندارد ولي آيا, ...ادامه مطلب