وقتی پیرمرد داغدیده در توصیف فرزند خود گفت «او هم پسرِ من بود و هم پدرِ من» ناخواسته به فضیلتی اشاره کرد که همه باید به آن مُتَّصف باشند اما همه نیستند و دریغا که زودا این نگاه به پدر و مادر به دیگر فضیلتهای فراموششده بپیوندد. زیرا شوربختانه توجه نسل جوان امروز به نسل پیش از خود فروکاسته و چون پیشینیانشان، هوای آنها را ندارند. گویی تمامتِ ارزش در سرمایه و دارایی مادی خلاصه میشود و همین موجب بیقراری خودشان هم شده حال آن که به تعبیر شاعر: ذاتِ نایافته از هستی بخش/ کِی تواند که شود هستیبخش؟! (جامي)*عصر ایران؛ محمدباقر محسنی سارَوی - چند روز از تشییع پیکر رییسجمهوری و همراهان که در سانحۀ سقوط بالگرد در جنگلهای «ارسباران» دعوت حق را لبیک گفتند، سپری شده و در این مدت صدا و سیما، سنگِ تمام گذاشته و در تجلیل و تمجید از جانباختگان، دقیقهای را فروگذار نکرده و برنامهای را بینصیب نگذاشته است.نویسندۀ این سطور نیز نیز مانند بسیارانی دیگر، بخشهایی ازین برنامهها را دیده اما یک جمله از پدرِ آیتالله سید محمدعلی آل هاشم امام جمعۀ فقید تبریز یقه تعهدمان را محکم چسبیده و رها نمیکند. چه، از آن قِسم جملههاست که کافی است یکبار از یک نفر بشنویم اما بینهایت بار در پستوی ذهنمان آن را مرور کنیم چونان دقایق آغازین سمفونی شماره 9 بتهوون از فرط شکوه و خوشایندی.پدر مرحوم آل هاشم -که خود پیرمردی روحانی و تکیده است- در مقابل یکی از دوربینها در توصیف فرزند خود گفت: «او هم پسرِ من بود و هم پدرِ من.»او ناخواسته اشاره به فضیلتی کرد که همۀ انسانها - فارغ از گرایش سیاسی یا تابعیت دینی و مذهبی، باید به آن مُتَّصف باشند- اما همه نیستند و بیراه نیست اگر بگوییم زود باشد این نگاه به پدر، ما, ...ادامه مطلب